عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

یادت بخیر

هرگاه دفتر محبت را ورق زدی و هرگاه زیر پایت خش خش برگها را احساس کردی هرگاه در

میان ستارگان آسمان تک ستاره ای خاموش دیدی برای یکبار در گوشه ای از ذهن خود نه به

زبان بلکه از ته قلب خود بگو: یادت بخیر

کوچه

بی تو طوفان زده دشت جنونم
صید افتاده به خونم
تو چه‌سان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟

بی من از کوچه گذر کردی و رفتی
بی من از شهر سفر کردی و رفتی
قطره‌ای اشک درخشید به چشمان سیاهم

تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی ...
نگهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی

چون در خانه ببستم،
دگر از پا نشستم
گوئیا زلزله آمد،
گوئیا خانه فروریخت سر من

بی تو من در همه شهر غریبم
بی تو، کس نشنود از این دل بشکسته صدائی
بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوائی

تو همه بود و نبودی
تو همه شعر و سرودی

چه گریزی ز بر من
که ز کوی‌ات نگریزم
گر بمیرم ز غم دل
به تو هرگز نستیزم

من و یک لحظه جدایی؟!
نتوانم، نتوانم
بی تو من زنده نمانم


سروده "هما میرافشار"

دوست دارم

بهت نگفتم تا حالا، اینکه چقدر دوست دارم. اما حالا بهت می گم، بی تو دارم کم

میارم. بهت نگفتم تا حالا، که بد جوری عاشقتم. بهت نگفتم تا حالا، اما حالا بهت

می گم. داری کجاها می کشی، باز این دل دربه درو. قشنگ مهربون من، اینجوری

 از پیشم نرو. بهت نگفتم تا حالا، اینکه چقدر دوست دارم. اینکه چقدر ه،پیش

چشات کم نیارم. دلم می خواد باور کنی. از ته دل می خوام تو رو. وقتی می گم

بمون، بمون. وقتی می گم نرو، نرو. بری هزار سالم بشه. چشم انتظارت می مونم.

 بازم برای دل تو.ترانه ها مو می خونم. خودت می دونی که تو رو. از دل و از جون

 می خوامت. مجنون عشق من شدی. من مثل لیلی می خوامت.

دلم برات تنگ شده

دارم می گم ، دلم برات تنگ شده

ای نا رفیق ، چرا دلت سخت تر از سنگ شده

وقتی میای به دیدنم ، آرزو دارم بمیرم

برای ناز اون چشات ، ولی کمون ابروهات آماده واسه جنگ شده

دارم می گم ، دلم برات تنگ شده

ای نا رفیق ، چرا دلت سخت تر از سنگ شده

چرا باید بی مهریو نبودنت با من باشه

تو آرزوی من بودی ، مهر دلم توی دلت خلاصه تو یک برگ شده

حالا باید چیکار کنم در حسرت عشق به تو

گذاشتن اسم منم رو قلب تو ، یه دردو دیگه ننگ شده

چه بگویم؟

چنان از ناگفته ها پرم که یارای سخن گفتن ندارم.چیزی در وجودم

هست که در این جسم خاکی نمی گنجد؛ می خواهم آنقدر بدوم تا

بگریزم...از خودم...از آن شعله ای که در وجودم زبانه می کشد.

کجاست گوشه آرامی که لحظه ای بیاسایم؛ ذره ای آرامش ؛

پنجره ای رو به روشنی و تکه ای آسمان...خسته ام خدایا...

خدایا...چرا مرا انسان آفریدی که از خود شرم کنم.

خدایا...من با این دنیا بیگانه ام. دستانم را بگیر...

دلم می خواهد سرم را بر دامانت بگذارم و بگریم.میخواهم گله کنم.

از تو به چه کسی میتوانم گله کنم جز به خودت؟خدایا مرا ببین...

کجاست گوشه آرامی که لحظه ای بیاسایم؟ خسته ام...

هفت فکر و عادتی که زودتر شما را به کشتن می‌دهد!؟

هفت فکر و عادتی که زودتر شما را به کشتن می‌دهد!؟ 


در این تحقیق، پژوهشگران هفت نوع تفکر را عنوان کرده‌اند که سلامت فرد را به خطر می‌اندازد و بر جسم انسان تاثیرات نامطلوبی بر جای می‌گذارند که عبارتند از...

 
ادامه مطلب ...

حرف دل عاشق و بی قرار من

 

می نویسم از قلب مهربانت از ان احساس پاکت 

می نویسم از چشمان زیبایت ازنگاه پر از عشقت 

با صداقت می نویسم 

نخستین عشقم تویی 

و با یکدلی می نویسم که با تو 

تا اخرین لحظه خواهم ماند 

با چشمان خیس می نویسم 

که خیلی مهرت در دلم نشسته و با بغض می نویسم 

می نویسم از ان حرفهای شیرینت 

و ان لحظه ی رویایی که من و تو در ان اشنا شدیم 

و شیفته ی قلب های سرخ هم شدیم 

ان چه که می نویسم حرف دل است و بس 

حرف دل عاشق و بی قرار من 

می نویسم و فریاد می زنم 

                     دوستت دارم

http://www.taknaz.ir/ax1/ax/11.jpg

وقتی کسی را دوست دارید

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .

وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .

وقتی کسی را دوست دارید ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیا ست

وقتی کسی را دوست دارید ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است .

وقتی کسی را دوست دارید ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .

وقتی کسی را دوست دارید ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .

وقتی کسی را دوست دارید ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .

وقتی کسی را دوست دارید ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .

وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .

وقتی کسی را دوست دارید ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .

وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .

وقتی کسی را دوست دارید ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .

وقتی کسی را دوست دارید ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان  می شمارید .

وقتی کسی را دوست دارید ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .

وقتی کسی را دوست دارید ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .

وقتی کسی را دوست دارید ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .

به راستی دوست داشتن چه زیباست ،این طور نیست ؟

یادم باشد

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد، نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد،خطی ننویسم که آزار دهد کسی را، یادم باشد که روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نیست، یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم، یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم و برای سیاهی ها نور بپاشم، یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم و از آسمان درسِ پـاک زیستن. یادم باشد سنگ خیلی تنهاست ...

شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیرم

آبی تر از آنم که بیرنگ بمیرم

 

 از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم

 

 من آمده بودم که تا مرز رسیدن

 

 همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیرم

 

 تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبم

 

شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیرم

 

 

به غیر از یاد او هر یاد دیگر در جهان گشته فراموشم

مرا زیبا پرستی داده عشق و داده مستی ، رنج هستی برده از یادم

ندارم ترسی از غم ، تا که هر دم می رسد عشقش به فریادم

چو او را می پرستم درکنار هر که هستم ، نقش سنگم سرد و خاموشم

بغیر از یاد او هر یاد دیگر در جهان گشته فراموشم

تو آنی خدایا که دانی خدایا ، کسی که در همه وجودم

بود ز یاد او نشانی ، نکرده یک دم از محبت به من نگاه مهربانی

مرا زیبا پرستی داده عشق و داده مستی ،رنج هستی برده از یادم 

ندارم ترسی از غم ، تا که هر دم می رسد عشقش به فریادم

چو او را می پرستم درکنار هر که هستم

نقش سنگم سرد و خاموشم

بغیر از یاد او هر یاد دیگر در جهان گشته فراموشم

 

"عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست"

برای دیدن ادامه عکسها و دانلود روی این عکس کلیک کنید


 عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد...

ادامه مطلب ...

با خیالت عمری روز و شب درگیرم

 

با خیالت عمری روز و شب درگیرم

توی رویام هر شب دستاتو میگیرم

بی تو خیلی تنهام چقدر از من دوری

رفتی با گریه گفتی که مجبوری

تو دلم آتیشه بگو برمیگردی

با نگات آخه منو عاشقم کردی

زیر بارون بی تو برا تو میخونم

تا ابد تا زنده ام واسه تو میمونم

اگه عاشق باشیم دوریم شیرینه

لحظه هامون رنگ شادیو میبینه

واسه رویای من بهترین تعبیری

اگه با هم بودیم واسه هم میمیریم

 

 

بعد از تو باغ لحظه هام حتی یه غنچه گل نداد

 

 

گفتم شاید ندیدنت از خاطرم دورت کنه

دیدم ندیدنت فقط میتونه که کورم کنه

میتونه که کورم کنه

گفتم صداتو نشنوم شاید که از یادم بری

دیدم تو گوشام جز صدات نیستش صدای دیگری

نیستش صدای دیگری

ندیدنو نشنیدنت عشقت را از دلم نبرد

فقط دونستم بی تو دل پر پر شدو گم شدو مرد

بعد از تو باغ لحظه هام حتی یه غنچه گل نداد

همش میگفتم با خودم

نکنه بمیروم و نیاد

امروزا محتاج توام من نمیگم دلم میگه

فردا اگه مردم نیا چه فایده نوش دارو دیگه

بگو احساس قلبم را تو باور می کنی یا نه ؟

بگو آیا دمی به یاد من سر می کنی یا نه  ؟ 

 تو هم یادی زپرواز کبوتر می کنی یا نه ؟

دل من تشنه و خواهان یک جرعه نگاه توست ،

مرا در شهر چشمانت شناور می کنی یا نه ؟

هزاران بار گفتم دوستت دارم عزیز دل  ،

 بگو احساس قلبم را تو باور می کنی  یا نه  ؟

تمام شعر های من برای توست  ،

 غزلهای مرا آیا تو از بر می کنی یا نه ؟

آری دمی غافل نبودم از خیال خاطرت ،

 تو هم آیا به یاد من دمی سر می کنی یا نه ؟

نوشتم نام زیبای تو را بر صفحه قلبم ،

تو آیا اسم من را ثبت دفتر می کنی یا نه  ؟

و حرف آخر من این که شبهای سیاهم را  ،

 به مهتاب نگاه خود منور می کنی یا نه ؟

 

رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن

 

رفتنت آغاز ویرانیست.

حرفش را نزن

ابتدای یک پریشانیست

حرفش را نزن

گفته بودی چشم  بردارم من از چشمان تو ٫

 چشمهایم بی توبارانیست.

حرفش را نزن

دوست داری  بشکنی  قلب  پریشان  مرا ٫

 دل  شکستن  کارآسانیست.

حرفش را نزن

دوست   داری   که   دیگر   بر نگردم   پیش   تو

  با   اینکه طولانیست.

حرفش را نزن

تو می خواهی که روزی عهدمان را بشکنی ٫

 این  شکستن نامسلمانیست .

حرفش را نزن

حرف  رفتن  میزنی  وقتی  که  محتاج  توام٫

رفتنت آغازویرانیست.

حرفش را نزن