این پست همیشه ثابت است ....
حرفای الانمو نذار ب پای عصبانیت و کینه، چون من حتی الان هم مثل همیشه باهات صادقم، نذار ب پای تلافی یا انتقام چون اگر بخوام انتقام بگیرم فقط حرف نیست و قطعا خیلی کوبندست...طوری ک زندگیت ازهم بپاشه... بذار ب پای اخرین حرفایی ک باید بشنوی!
نمیتونم بگم چقدر ناراحتم از اینکه ازدواج کردی ،نمیتونم داغون شدنمو پنهان کنم، چون برعکس تو اهل تظاهر نیستم
فقط ی چیزو خیلی خوب میدونم.. اینکه ناراحتیم ب خاطر از دست دادن تو نیست! ب خاطر خودمه
چون من کسی رو از دست دادم ک عاشق واقعی نبود، اهل دروغ بود و تظاهر، حتی خودشم نمیدونست از زندگیش چی میخواد!
اما تو
کسی رو از دست دادی ک عاشقت بود.
ک برات میمرد
ک چهارسال ب خاطرت هررررکاری کرد
چون حس میکرد لیاقتشو داری اما دریغ...
تو کسی رو از دست دادی ک مرد علاقش بود و تا اخرش پات وایساد
کسی ک تو تنها اولویتش بودی
کسی ک تورو واسه خودت میخواست نع واسه ظاهروپولو چیزای دگ، چون دراین صورت خیلیای دگ بودن،
خودت بهتر از هرکس میدونی کی رو از دست دادی!!
بازنده این داستان مشخصه...
و اون کسی جز تو نیست.
اما احساس من..
سخته ک عاشق اخلاق یکی شده باشی و اخرش بفهمی بی اصالت ترین ادمیه ک شناختی...
چون تمام مدتی ک کنارت بودو نفس میکشید همزمان با کس دگ هم راجب اینده حرف میزد!! همه ی اون حرفات..قولات..خواستنات...
بخشیدمت ب همون آدم
چون قطعا دگ زن زندگیه من نیستی
و لیاقت مادر بچه های من شدنو نداری...
خونه ای ک با تو ساخته بودم خراب شد اما برگ برنده ای الان دستمه ک ب هدردادن بقیه ی عمرم باتو خیلی می ارزه و اون شناختن توئه!
چهار سال عمرو احساس و همه چیزم تباه شد، اما بقیه عمرم تباه نمیشه و اینو مدیون خدا هستم ک بالاخره ذاتتو بهم نشون داد.
سپردمت ب خدا
ب کسی ک ب عدالتش شک ندارم، همین طور ب صبرو جزاش...
خدا بین من و تو داوری میکنه..
و خودش جواب حال الانمو میده،
و شک ندارم ک قطعا در آینده ای نزدیک تورو خواهم دید!!
زمین گرده...
اینو یادت باشه
تو دیگه با من طرف نیستی با خدای من طرفی
..................................................................................
پ . ن :
- هر وقت اومدی اینجا برو همه مطلب های 95 رو بخون
- بدون که تو ی کاری کردی که ی جون 26 ساله از ته دلش از خدا مرگ بخواد