عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

فــــــــقط مـــــــــال تــــــــــــــــــــو .

تمامِــ خوبـــــیِ حسِ مالکیتـــــــ به اینه که

از کســــی که دوسشـــــــ داری بپرسی
تــــــــــو مال کی هستی؟!

و اونم بدون معطلی بگه

فــــــــقط مـــــــــال تــــــــــــــــــــو .

عشـــــق یعنـــی ؛

دوسْت داشتن کسی که

پیر شدن با او را بپذیریم ...

بغل کردن عشق

براى بغل کردن عشقتــــ

دنبال دلیل و بهانه نباش ،

عاشقانه ترین احساس

زمانیستـــ که به یکـ باره درآغوشش بگیری ...

تــــــــــــــو 

ضامن لبخند من نیستی ...

امـــــــــــــا ؛

میتوانی بهــــــــانه اش باشی ...

مرد زندگی من بآس
شبا منو سفت بگیره توو بغلش بگه
بالشت سینه ی منه
پتوتم ، دستام ...

عشقم عاشقتم

حس خیلی خوبیه وقتی ؛
اونی که با همه وجودت دوسش داری ،
یهویی صدات کنه بگه
عشقم عاشقتم ...

بـآ کـَسی بـآش کـه


وقتـآیـی کـه دلـت گـرفتـه ...

حـُوصـلـِه نـَدآری ... نـآرآحـَتـی ...

حـس میـکـُنـی یـه دُنیـآ غـَم دآری ...

بـَلـَد بـآشـه شـآدت کـُنـه ...

رآه قـَلبتـُو بـَلـَد بـآشـه ...

تـَنهـآت نـَزاره ...

محبت را بـر چه کاغذی بنویسم که هرگز پاره نشود

بـر چـه گلـی بـنویـسم که هـرگز پرپر نشـود

بـر چه دیواری بنویسم که هرگز پاک نشود

بـر چه آبـی بنویسم که هـرگز گل آلود نشود

و بـر چه قلـبی بنویسم که هـرگز سـنگ نشود

باهر کس میشه خندید....

ولی !!!

فقط در آغوش یک نفرمیشه گریه کرد...

فَقَـــــــــــــط یِـــه بـار دیگه میتــونَم

قَلبَمــو بِـه کَسـی بِـدَم

اونَــــــــم زَمــانــــــــــیِـه کِه دُکتُـر تأییــد کُنِه

مَــــرگِ مَغــــزی شُــــــــــــدَم ...

دلم تنگ شده ، واسه زنگ زدنات...
واسه صبح بخـــیر و شب بخیر گفتنات...
واسه پیام دادنات...
واسه کجایـــی عشقم ؟
واسه مواظب خـــودت باش ..
اومدی خبر بده ...
واسه گفتن هر شبِ دوسِت دارم ...
واسه لحظه هایی که برنامه ریزی میکردی تا بیای ببینیم و نمیشد...
دلـــــــــم تنگ شده ...
واسه دعواهامون غُر زدن و بحث و کل کل و
آخــــــرش گوشی قطع کرنامون
دلم تنگ شده ...
خیلی دلم برات تنگ شده
کاش بفهمی که چقدر میخوامت
ولــــــی
ببخشم که
نمی تونم چیزی بگم بهتــــــ ...

من دوسِت دارم عشقم

بعضی وقتا توو دعوا فقط باید نگاه کنی
سکوت کنی
فحشاشو بده و بهونه هاشو به جون بخری...
تموم که شد بغلش کنی و اروم در گوشش بگی :
با من نجنگ...من دوسِت دارم عشقم ...

تـو فقـط بـیــآ

امـشبـ هـیچـی نـمے خـوآهـم ! نـه آغـوشـتـ رآ نـه نـوازش عـآشقـآنـه اتـ رآ نـه بـوسـه هـآے شـیریـنتـ... فقـطـ بـیـآ مےخـوآهـم تـآ سحـر بـه چشـمـآن زیبــــایتـ خیـره بـمــآنـم هـمیـن کـآفـی استـ بـرآے آرامـش قلبـــ بــی قـرآرم تـو فقـط بـیــآ . . .

یه روز ازت پرسیدم..
اگه یه روز دستای یکی دیگه توو دستات بود جای من...
نذاشتی حرفم تموم بشه و گفتی
اون روز به اون خانوم کوچولو میگم که
مامانت تمام دنیای منه و
تو که زندگیمی رو
اگه دنیام نبود ،
نداشتم....



«پیشانی ام»

سجده گاه لب هایت؛

«چشمانم»

میعادگاه قدم هایت؛

«دستانم»

تکیه گاه خستگیهایت؛

و «قلبم»

حریم دلتنگیهایت؛

تمامی اینها،

ارزانی «نیم نگاهت»!

اشکهایی که پس از هر شکست میریزیم همان عرقیست که برای پیروزی نریخته ایم.

گاهی یک حرف یک زمستان آدم را گرم نگه میدارد
وگاه یک حرف یک عمر آدم را سرد میکند. . .

چقدر پَر میکشد دلم

به هوای تــو

انگار تمامِ پرنده های جهان ,

در قلبم آشیانه کرده اند ...

هر شب ، به این امید می‌خوابم که صبح شود ..

صبح شود تـا دوست داشتنت را

زودتر از روزهای قبل شروع کنم ...




بهترین حس اینه صبح بیدار بشی ببینی توی بغلشی..
لبخند بزنی خداروشکر کنی
بعدش محکم بغلش کنی دوباره چشماتو ببندی