عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

دلم می خواهد نامت را صدا کنم !
یک طور دیگر!
جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد !
یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم !
دلم می خواهد نامت را صدا کنم !
یک طور که دلت قرص شود که من هستم
یک طور که
دلم قرص شود که با بودن من ، تو هم هستی . . . !

 تو را با دیگری دیدم که بی من شادمان بودی


 گمانم بود بی احساسی و تو بیش از آن بودی

رها کردی مرا رفتی ، شکستن بود تقدیرم


تمام فکر من هستی ، به فکر دیگران بودی

صدای قلبم


آه که چقدر سخت است تمام حرفهایت را با کسی که دنیای توست، کسی که بهانه ای برای اشکهایت، بهانه ای  برای خنده هایت، زنده ماندن، گاهی برای آرزوی مرگ کردن باشد را روی یک برگه کاغذ در گوشه تنهایی در پس اتاقی تاریک بنویسی برایش بگویی که چقدر از دوریش اشک میریزی

او میداند که دنیای من است

او میداند که از عمق وجودم میخواهمش

خدای من چرا با من چنین میکنی

آخر مگر از زجر کشیدنم تو را سودیست؟

خدای من این چه آزمایشیست که دائم گونه هایم را خیس نگه میدارد

این چه دردیست که ظلمت شبهایم را به نور نمیرساند

آخ خدای من میدانم دیگر در دلت جایی ندارم

میدانم دگر نگاهم نمیکنی

میدانم نا امیدت کردم

اما تو که مهربانی

توکه بزرگی

چرا از خطهایم نمیگذری؟

چرا دستان پر مهرت را به سویم دراز نمیکنی تا اشکهایم را پاک کنی؟

چرا با صدای دلنشینت قلبم را آرام نمیکنی؟

خدایا آمده ام تا با تو دردهایم برا بگویم

چرا نمیگذاری

خدا

چرا نمیخواهی صدایم را بشنوی

صدای قلبم

صدای نفسهایم

خدایا ببین نفسهایم به سختی بالا می آیند

خدا جان ببین اشکهایم سیلی ویرانگر به راه انداخته

خدایا ببین تپش های قلبم بی دلیل است

خدایا به در خانه ات نیامدم تا شکایت کنم

شکایت ز دنیایت

شکایت ز بی رحمی روزگار

خدایا من هم میخواهم آدم باشم

سیب بخورم

شاید با خورن سیب

مرا از این دنیای پوچ و تو خالی جدا سازی

آه خدا جان میشنوی صدایم را

خدا صدای در را میشنوی

با دستهایم

با تمام وجودم در خانه ات را میزنم

چرا باز نمیکنی؟

وای خدا من جز تو کسی را ندارم

تو هم که  ز من روی برگرداندی

خدای من از لای در من را نگاه کن

با تمام وجودم به در خانه ات آمده ام

ببین اشکهایم را

خدایا در را باز کن

لااقل در را باز کن به من بگو برو تا باکلامت سالها بندگی کنم

در را باز کن کمی نگاهم کن تا با نگاهت جان بگیرم و زندگی کنم

خدایا ببین از همه بریدم و دل کندم

به سوی تو آمدم

در این کوچه های تنهایی

نگذار در این بی کسی هایم

گم شوم نگذار

نگذار

آخر من که چیزی نمیخوام

من فقط عشقم را از تو میخواهم


دارند مرا از زمین می کشند بیرون

از آغوش ِ تو

چیزی بگو

ببین

جز من تویی که مانده ای

بگو

جای تو، من مُرده ام .. 

دستم را بگیر

قرار گذاشته بودم

حالا که خانه دارد می ریزد

در آغوش ِ تو فرو بریزم ..

میخواهمتــــــــــــــــــــ…

ولــــی…

دوری…

خیلی خیلی دور

نه دستم به دستانـــــــت میرسد

نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ

وقتی مرا بغــــــــل میکنی

چنان جاذبه ی آغوشـــــت

به جاذبه زمین غلبـــــه میکند

که روحم به پــــرواز در می آید…

naghmehsara.ir74g58.jpg (450×321)

بیزارم از این خواب ها

که هر شب مرا به آغوش تو می آورد

و…

صبح ها با اشک از تو جدایم میکند…

2012-08-24_193518.jpg (568×424)


زندگی در من موج می زند

من در زندگی دست و پا

این جا

خبری از مرگ نیست !

xuftbe1p9ntorvqkrq.jpg (600×400)

از فردا برایم چیزی نگو


 من نمی گویم : فردا روز دیگریست


 فقط می‌گویم تو روز دیگری هستی‌


 تو . . .  فردایی . . .


 همان که باید به خاطرش زنده بمانم . . .

◄التمــــاس مال دیـــروز بود . . .◄مال وقتـــی که ســــــــاده بودم ! ✔ امــــ ــروز ,, ✔ می خواهی بــــــری ؟؟؟ ✘هیس !! ✘ فقط ... ㋡ " خــــــ ــداحافظ"

رَבِ پـــآیـَتـ ... روے ایـלּ تــَخــتــ مـــآنـده اَستـ بــوے تــَنــَتـ ... اَثر جــُرمـَتـ ... پــَس خـودَتـ ڪُـجــآیـے ؟!

زیــر آوار آخـریـטּ حـرفـتــ جـآ مـآنـבه امــ لعــــــــــنـتــے نمی בآنــے "خـدآحـآفـظـتــ "  چـنـב ریـشـــتـر بـوב !!!  

  مُـבتـیـستـ فـکـرمـ בرב مـے کـنـב... دکـتـرها مـے گوینـב : توבه اے از حـرفــــ هـاے ناگـفـتـہ בر سر دارمـ...    

گراهام بل ِ لعنتی عزیز !

گراهام بل ِ لعنتی عزیز !

تلفنی که زنگ نمی خورد که نیازی به اختراع نداشت !!

حوصله ات سر رفته بود...

" چسب ِ قلب " اختراع می کردی ؛

می چسباندیم روی این ترک های قلب ِ صاحب مرده ـمان!

و غصه ی زنگ نخوردن ِ تلفنی که...

اختراعش نکرده ای را نمی خوردیم !!

ساده بگویم گراهام بل عزیز !

حال ِ این روزهای مرا ، تو هم مقصری ...

گاهی دِلَتـْــ از زَنانگی مـے گیـرَد...

گاهی دِلَتـْــ از زَنانگی مـے گیـرَد...

میخواهـی کودَکــْ باشے

دُختـر بَچـه اے کــه

به هَـر بَهــآنـه اے بـه آغوشـی پَنـاه می بَـــرَد

و آسوده اشکــ می ریــزَد

زَטּ کـه باشی،

بایـد بُغضهای زیـادے رآ بی صــدا دفن کُنـی ....!!!
546703_410768268982404_880666281_n.jpg

گاهــــــــی

naghmehsara.ir54fa.jpg (450×299)
گاهــــــــی

ﺣﺘـﮯ ﺟﺮﺍﺕ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ

ﭘﺸﺖ ﺳﺮﻡ ﺭﺍ

ﻧـﮕﺎﻩ ﮐـﻨـــﻢ ،

ﮐﻪ ﺑـﺒـﯿـﻨـﻢ

ﺟـﺎﻡ ﺧﺎﻟﯿـﻪ ، ﯾﺎ ﻧـﻪ !؟

از تــمــام بــودنـــى هــا



تــو فقــط از آن مــن بـاش



کــه بـه غیــر بـا تــو بــودن



دلـــــم آرزو نــدارد . . .


1345655877330621_orig.jpg

بـی خیــــال اســــمـ هــــا و حرفـــــ هــــا


 " مـــن . . .  "


 خلاصـــــه می شــوم در


 "تـــــو . . . "


 همیـــــن . . . !♥♥


54808912290405623703.jpg

این روزها دوست دارم . . . 


تو را داشته باشم


تا اینکه . . . 


تو را دوست داشته باشم . . . !!!

waoh6yh4ersp4l0mx9f7.jpg (500×357)

خیلى مواظب باش !!!

خیلى مواظب باش !!!


اگه باشنیدن صداش دلت لرزید . . . 


اگه از بدی هاش فرار نکردی و موندی


دیگه تمومه!!!


اون شده همه ی دنیـــــــــــــــــــات . . . 


1345552824428513_orig.jpg