عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

تو ز من بی خبری!
تو چه می دانی که
این دل ساکت و ماتم زده ام
تا چه اندازه به تو محتاج است
تو چه می دانی غم
تا کجا در دل من
ریشه غربت و اندوه دواند بی تو
تو اگر باز آیی
باغبان دل من
تبر شوق به دست
ماتم و غصه و غم را ز دلم می روبد
تو اگر باز آیی...
تو اگر باز آیی... ...

دلم شکست

Image Hosted by Free picture hosting at 
www.iranxm.com


امروز دوباره دلم شکست.از همان جای قبلی!

کاش می شد آخر اسمت نقطه گذاشت

تا دیگر شروع نشوی.

کاش  می شد  فریاد  بزنم : “ پایان ”

دلم خیلی گرفته

اینجا نمی توان به کسی نزدیک شد!

آدم ها از دور دوست داشتنی ترند….

امروز
به پایان می رسد
از فردا برایم چیزی نگو !
من نمی گویم " فردا روز دیگری ست "
فقط می گویم
" تو روز دیگری هستی "
تو
فردایی
همان که باید بخاطرش زنده بمانم.

سر دوراهی موندم بگو برم یا باشم   

      چی کار باید می کردم تا تو دل تو جاشم.

      من که با هر چی که می شد خواستم عاشقت کنم خواستم بگم دوستت دارم         

                        باورت اما نمی شد

 

        کاش باورم می کردی... 

 

نفسهای دلتنگی

دلتنگی آمده تا بگوید به یادت هستم اشکهایم جاری شده تا بگویم خیلی دوستت دارم حس و حال مرا خودت میدانی ، آنچه که قلب مرا به این روز انداخته را خودت میدانی تو خودت میدانی چقدر برایم عزیزی ، خودت میدانی و اینگونه مثل من به عشق دیدنم مینشینی در لحظه دیدارمان چه عاشقانه نگاه میکردی به چشمانم وقتی فکر میکنم به آن لحظه نفس میگیرد این قلب خسته ام وقتی فکر میکنم به تو را داشتن،با خود میگویم ای کاش که زودتر تو را داشتم تو مرواریدی هستی پنهان در اعماق قلب زندگی ام که زیبا کردی با حضورت زندگی مرا ، عاشقانه کرده ای صحنه بی پایان لحظه های تو را داشتن را دلتنگی آمده تا بگوید همیشه در قلب منی عشق تو در دلم غوغا کرده تا بگویم تا ابد مال منی ناز نگاه تو ، هنوز برق نگاه زیبایت نرفته از روبروی چشمهایم هنوز گرمی دستهایت ،گرم نگه داشته دستهایم را هنوز احساس میکنم در کنارمی با اینکه تو آنجا مثل من به انتظار آمدن دوباره منی! نفسهایم آمده تا بگوید به عشق تو است که زنده ام احساسم آمده تا بگوید به عشق تو است که این شعر عاشقانه را برایت نوشته ام…

سخنانی زیبا از دکتر وین دایر

دنیا مانند پژواک اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگویی: "سهم منو بده..." دنیا مانند
پژواکی که از کوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: "سهم منو بده..." و تو در کشمکش با دنیا
دچار جنگ اعصاب می شوی. اما اگر به دنیا بگویی: "چه خدمتی برایتان انجام دهم؟..."
دنیا هم بتو خواهد گفت: "چه خدمتی برایتان انجام دهم؟..."

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

هر کس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به کسی بزند، بیشترین زیان را خود از آن خود
خواهد دید، چرا که هرکس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

به هر کاری که دست زدید، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید،
زیرا این شیوه ی زندگی معجزه آفرینان است.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

درستکارترین مردم جهان، بیشترین احترام را بسوی خود جلب شده می بینند،
حتی اگر آماج بیشترین بدرفتاریها و بی حرمتیها قرار گیرند.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

تنها راه تغییر عادتها، تکرار رفتارهای تازه است.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

اگر شخصیت خود را با فعالیت‌های شغلی خویش می‌سنجید،
پس وقتی کار نمی‌کنید فاقد شخصیت هستید.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

برای آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع تولید ترس و نفرت را
در وجود خود شناسایی و ریشه کن کنید.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

از مهم ترین کارهایی که به عنوان یک آدم بزرگ می توانید انجام دهید
اینست که گه گاه به شادمانی دوران کودکی برگردید.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

اگر مختارید که بین حق به جانب بودن و مهربانی یکی را انتخاب کنید، مهربانی را انتخاب کنید.
گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org

دروغ انفجاریست در اعتماد به نفس تو.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

انتخاب با توست، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان یا بگوئی :
خدا به خیر کنه، صبح شده ...
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

به دل خود مراجعه کنید و نسبت به تمام کسانی که در گذشته از دست آنها ناراحت شده اید احساس محبت نمایید. هر جا ناراحت شدید اقدام به بخشش و عفو نمایید.
عفو و گذشت پایه بیداری معنوی است.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

عشقم نثار کسی است که با دستپاچگی در جاده‌ها از من سبقت می‌گیرد. به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده ‌است، کمی پول بیشتری می‌دهم. بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت می‌روم و سعی می‌کنم به آن محیط عشق ببرم. در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشیدن عشق است و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه سعی می‌کنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد باشم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

آنان که به قضاوت زندگی دیگران می نشینند، از این حقیقت غافلند که
با صرف نیروی خود در این زمینه، خویشتن را از آرامش و صفای باطن محروم می کنند.
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم
بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم
پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که
بخشیده می شویم و در مردن است که حیات ابدی می یابیم.

مرا تنها به این دریا سپارید

ز

به چشمان پری رویان این شهر

به صد امید می‌بستم نگاهی

مگر یک تن از این نا آشنایان

مرا بخشد به شهر عشق راهی

 

به هر چشمی به امیدی که این اوست

نگاه بیقرارم خیره می‌ماند

یکی هم ، زین همه نا آشنایان

امیدم را به چشمانم نمی‌خواند!

 

غریبی بودم و گم کرده راهی

مرا با خود به هر سویی کشاندند

شنیدم، بارها از رهگذاران

که زیر لب مرا "دیوانه" خواندند

 

ولی چشم امید من نمی‌خفت

که مرغی آشیان گم کرده بودم

ز هر بام و دری سر می کشیدم

به هر بوم و پری ، پر می‌گشودم

 

امید خسته‌ام از پای ننشست

نگاه تشنه‌ام در جستجو بود

در آن هنگامه‌ی دیدار و پرهیز

رسیدم عاقبت... آنجا که او بود

 

 "  دو سرگردان ، دو تنها و دو بی‌کس "  

ز خود بیگانه ، از هستی رمیده

از این بی ‌درد مردم ، رو نهفته

شرنگ نا‌امیدی ها چشیده

 

دل از بی هم زبانی‌ها شکسته ؛

تن از نامهربانی‌ها فسرده ؛

ز حسرت پای در دامن کشیده

به خلوت ، سر به زیر بال برده.

 

دو تنها و دو سرگردان ، دو بیکس

به خلوتگاه "جان" با هم نشستند

زبان "بی‌زبانی" را گشودند

سکوت جاودانی را شکستند...

 

مپرسید ، ای سبکباران  مپرسید

که این دیوانه‌ی از خود به در کیست

چه گویم؟ از که گویم؟ با که گویم؟

که این دیوانه را از خود خبر نیست...

 

به آن لب تشنه می‌مانم که ناگاه

به دریایی درافتد بی‌کرانه

لبی ، از قطره آبی ، تر نکرده

خورد از موج وحشی تازیانه

 

مپرسید.. ای سبکباران... مپرسید

مرا با عشق او تنها گذارید...

غریق لطف آن دریا نگاهم ؛

مرا تنها به این دریا سپارید ...