عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

نامرد

خیلی نامردی دنیا ....

خیلی نامردی....

تو ازم بهترین ها رو میگیری ....

مگه من با تو چه کردم....

مگه من از تو چی خواستم....

مگه  تو جز اشک برام چی داشتی....

مگه من جزغصه چی داشتم....

اگه دل خوشیت همینه باشه من صبر میکنم

و لی یادت باشه .. یه روز روتو کم می کنم

من اینو قول دادم و پاش وا میستم

.

.

من و تو ....

PPP0006811_P.JPG 

دیگران می گویند

من و تو ... ما شده ایم

ما ، رها از دل خویش

تازه تنها شده ایم

مردم شهر چنان می نگرند

که من و تو گویی

عشقی از جنس محبت

در خود اندوخته ایم

من و تو

اما تلخ

چشم بر سختی ِ فاصله ها دوخته ایم

گویی آوازه ی عشق من و تو

در جهان پیچیده

گوئیا خوشتر از آواز دو مرغ دل ما

هیچکسی در این جهان نشنیده

گویی عطر خوش دلباختگی

آنکه آنان در هوای عشق ما می جویند

خوشتر از بوی خوش باران است

گوئیا قصه ی عشق من و تو

مشق عشق همه دلداران است

من و تو

اما تلخ

می گریزیم زِ تنهاییِ خویش

هر دو تن می خواهیم

خو بگیریم به محبوب دل خویش

من و تو

اما شاد

با حضور نعمت ِ

زیستن با دل و عشق

می مانیم

می توان زیبا زیست

من و تو

دیده ی روی دل خود

به جهان می بندیم


من نه آن قدر عزیزم که از یاد نروم  

نه آن قدر خوبم که کنارت بمانم 

نه شانه های من برای کسی مهربان است 

نه محبتی دارم که هدیه ات بدهم 

پس برو ...

            تا فراموشــم کنــی ! 

 

قسمت نشد

قسمت نشد تا در کنار هم بمانیم
قسمت نشد تا در هوای هم بمیریم
تا سرنوشت ما جدایی را رقم زد
ای یار عاشق از جدایی ناگزیرم
قسمت نشد غمگین ترین آواز خود را در خلوت معصوم چشمانت بخوانم
فرصت نشد غمگین ترین آواز خود را در خلوت معصوم چشمانت بخوانم
صد سوز تنها مانده  در سازم که یک شب
با گریه در چشمان گریانت بخوانم
آیینه ام چین خورده  از رنگ جدایی
از تو سرودن یعنی فصل آشنایی
تو رفته ای تا صد بهار ارغوانی
بعد از تو دشت و خانه را در بر بگیرم
بعد از تو ای عاشقترین هر کوچه خواهم
همچون صدف از نام تو گوهر بگیرم

بدتر شد

هرچه کردم نشدم از تو جدا، بدتر شد

گفته بودم بزنم قید تو را، بدتر شد

مثلا خواستم این بار موقر باشم

و به جای "تو" بگویم که "شما"، بدتر شد

آسمان وقت قرار من و تو ابری بود

تازه، با رفتن تو وضع هوا بدتر شد

چاره دارو و دوا نیست که حال بد من

بی تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد

گفته بودی نزنم حرف دلم را به کسی

زده ام حرف دلم را به خدا، بدتر شد

روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت

آمدم پاک کنم عشق تو را، بدتر شد

اوندیگر صدایت را نخواهد شنید

 

When U Were 15 Yrs Old, I Said I Love U...U Blushed.. U Look Down And Smile

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...

ادامه مطلب ...

دیره دیر

 

 آیینه پرسید که چرا دیر کرده است؟

 نکند دل دیگری او را اسیر کرده است؟

 خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است

 تنها دقایقی چند تاخیر کرده است

 گفتم امروز هوا سرد است

 شاید موعد قرار تغییر کرده است!

 خندید به سادگیم آیینه و گفت:

 احساس پاک ، تو را زنجیر کرده است

 گفتم از عشق من چنین سخن مگوی

 گفت: خوابی سال ها دیر کرده است

 در آیینه به خود نگاه می کنم

 آه ! عشق تو عجیب مرا پیر کرده است

 راست گفت آیینه که منتظر نباش

 او برای همیشه دیر کرده است

سختهههههههههههههههههههههه

این دیگه بار آخره دارم باهات حرف میزنم
خداحافظ نا مهربون میخوام ازت دل بکنم
سخته ولی من میتونم سخته ولی من میتونم
این جمله رو اینقدر میگم تا که فراموشت کنم ا

دلتنگم به خدا

هنوزم در پی اونم

که اشکامو روی گونم

با اون دستای پر مهرش کنه پاکو بگه جونم

بگه جونم...

نکن گریه منم اینجام

بزار دستاتو تو دستام

تو احساس منو میخواهی منم ای وای تو رو میخوام...

درد

می روم شاید فراموشت کنم       ...        با فراموشی هم آغوشت کنم

می روم از رفتن من شاد باش      ...       از عذاب دیدنم آزادباش 

 گر چه تو تنها تر از ما می روی     ...       آرزو دارم ولی عاشق شوی 

 آرزو   دارم بفهــــــمی درد را        ...     تلخی بر خوردهای سرد را

غم


به دریا شکوه بردم از شب دشت،
وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت
به هر موجی که می گفتم غم خویش؛
سری میزد به سنگ و باز می گشت!