عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

ای کاش

در حضور خارها هم میشود یک یاس بود..در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود

میشود حتی برای دیدن پروانه ها....شیشه های مات یک متروکه را الماس بود.

دست در دست پرنده،بال در بال..نسیم ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود

کاش می شد حرفی از « کاش میشد» هم نبود....هر چه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی شنبه 27 آذر 1389 ساعت 09:38 ق.ظ http://virtue.blogsky.com/

سلام عزیز جان
خوبی؟ بابت نظرت درباره قالب ممنون امیدوارم که سازنده باشه. به نظرت اشکالش چیه؟
خب چکارمون داری؟ ما در خدمتیم.
راستی آپ جدیدت هم قشنگ بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد