نمی دانم این حس از کجا آغاز شد و به درونم رخنه کرد.
شروع این حس معنا و مفهومی جز عشق برایم نداشت.
عشق" واژه دستمالی شده. من در خیال خود میخواستم
معنای تازه ای به این واژه ببخشم. یا که نه می خواستم
معنی واقعی و از یاد و خاطر رفته ی عشق را از زیر
خروارها خاک بیرون بکشم.
می خواستم ثابت کنم عشق یعنی دوست داشتن و چه بسا
بالاتر از آن.
می خواستم ثابت کنم حس غریب اما آشنای مهر و علاقه
از هر منطقی قوی تر. اما کدام عشق؟ با کدام معنا؟ با کدام واژه؟
عشق یعنی چه؟ دوست داشتن چه معنایی دارد؟
احساس ثابت یا زودگذر عشق چه ماهیتی را معنا می کند؟
عشق برای تو نیز چه معنا و مفهومی داشت...؟؟؟