عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عذاب رفتن تو

 

عذاب رفتن تو هیچ وقت نشد باورم...

به آخرش رسیدم نفسمو می شمرم...

یادت میاد قدیما دیوونه بازیامون؟؟؟

کجایی تا ببینی گوشه نشستنامو؟؟؟

اون دلی که واسه تو می زد به آب و آتیش...

بازی شده تو دستات رفتی و شکستیش...

بیا ببین چه ساده توی خودم شکستم...

رفتی و جا گذاشتی یه عکس کهنه رو دستم...

این دل ساده رو باش...

میگه میای تو بازم...

طفلی مثل قدیما دوستت داره هنوزم...

بر نمی گردی پیشم اومدنت دروغه...

برام خبر آوردن خیلی سرت شلوغه...

دل کسی رو نشکن...

.....نذار سیاه شه دنیات...

..............حرفی دیگه ندارم...

....................گلم خدا به همرات...

نظرات 1 + ارسال نظر
مامان رهام یکشنبه 18 مهر 1389 ساعت 12:54 ب.ظ http://makhfipesar.persianblog.ir/

این چه وضعیه؟
دلم خووون شد
اخلاقت رو عوض کن

سلام ممنون که اومدین؟
مگه چی گفتم مامانی دعوام میکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد