عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

روزای خیلی طلایی ، روزای ترس از جدایی

روز تمرین اشاره ، شب چیدن ستاره

دستمون تو دست هم بود ، غصه هامون کم کم بود

چشم نازت مال من بود ، دیدن من غدغن بود

دست گرمت تو  زمستون‌‌‌‌‌‌ ، شونه من زیر بارون

گل سرخا رو نچیدیم ، یه روزی هم و ندیدیم

حرفامون سر صداقت

گوش ندادیم به نصیحت ، گشتنت دنبال فرصت

دستات و میخوام بگیرم ، راستی تو ، بی تو می میرم

زیر اون درخت گیلاس ، با دوتا شاخه گل یاس

پیش هم بودیم نذاشتن ، اونا ما رو دوست نداشتن

چیزی خواستیم از خدامون ،  مستجاب نشد دعامون

چشمون زدن حسودا ، چشامون شد مثل رودا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد