عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

دیره دیر

 

 آیینه پرسید که چرا دیر کرده است؟

 نکند دل دیگری او را اسیر کرده است؟

 خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است

 تنها دقایقی چند تاخیر کرده است

 گفتم امروز هوا سرد است

 شاید موعد قرار تغییر کرده است!

 خندید به سادگیم آیینه و گفت:

 احساس پاک ، تو را زنجیر کرده است

 گفتم از عشق من چنین سخن مگوی

 گفت: خوابی سال ها دیر کرده است

 در آیینه به خود نگاه می کنم

 آه ! عشق تو عجیب مرا پیر کرده است

 راست گفت آیینه که منتظر نباش

 او برای همیشه دیر کرده است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد