
صبح امروز کسی گفت به من:
تو چقدر تــنهـــــــایی!!!!!
گفتمش در پاسخ:
تو چقدر نادانــــی!
تن من گر تنهاســـت، دل من با دل هـــاست.
دوستــــانی دارم، همه از جنس بلــــور که دعایم گویند و دعاشان گویم.
یادشان در دل من، قلبشان منزل من 





ســـال نــو پیـشاپیــش مبــارکــــ.... نعره های بی امونم
گوشه آسمون و کر کرد
مگه فریادمو نشنید
که داره دیر میشه برگرد
آی به گوشش برسونین
کسی جز من نمیتونه
کوله باره غصه هاشو
روی دوشش بکشونه
این همه پیغوم و پسغوم
می فرستم که بدونه
داره دلواپسی
دنیامو به آتیش می کشونه
من که جاشو پر نکردم
شاید اصلا نمی دونه
آی به گوشش برسونین
یکی اینجا نگرونه
نمی تونم بی تفاوت
رو گذشته پا بذارم
اون که پاره تنم بود
چجوری تنها بذارم
آی به گوشش برسونین
کسی جز من نمیتونه
کوله باره غصه هاشو
روی دوشش بکشونه
این همه پیغوم و پسغوم
می فرستم که بدونه
غم دلواپسی داره دنیامو
به آتیش می کشونه
من که جاشو پر نکردم
شاید اصلا نمی دونه
آی به گوشش برسونین
یکی اینجا نگرونه
نمی تونم بی تفاوت
رو دلش پا بذارم
اون که پاره تنم بود
چجوری تنها بذارم


ما را نسیم پرچم تو زنده می کند
زخمی است دل که مرهم تو زنده می کند
خشکیده بود چند صباحی قنات اشک
این چشمه را ولی غم تو زنده می کند
آه ای قتیل اشک، نفس های مرده را
شور تو، روضه و دم تو زنده می کند
ای خونبهای عشق، چه خوش گفت پیر ما:
اسلام را محرم تو زنده می کند
ما با غذای نذریتان رشد کرده ایم
جان را عطای حاتم تو زنده می کند
آقا جسارت است، ولی داغ شیعه را
انگشتر تو، خاتم تو زنده می کند
بالای تل هم آتش این قوم خفته را
آن خواهر مکرم تو زنده می کند
این کشته فتاده به هامون حسین اوست
خود را به اسم اعظم تو زنده می کند
فردای محشر و غم و طوفان وتشنگی
ما را امید زمزم تو زنده می کند

فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را حضور تمامی دوستان اهل دل
و ارجمند تسلیت و تعزیت عرض نموده و امیدواریم
عزاداری یکایک شما عزیزان مورد قبول حضرت حق قرار گیرد.

زندگی: من فرصتی مغتنم برای بودنم
تو اژدهایی مترصد بلعیدن
مرگ: من آغازی به آرامش ابدیم
تو آغازی به آلام دنیوی
زندگی: من خالق یک لحظه شیرین عاشقانه ام
تو جابری که دریغ از این لحظه نداری
مرگ: تو تحمیل ناخواسته ی گریبانگیر بشریتی
من منتخب آنها برای رهایی از تو
زندگی: تو فاجعه انفصال عاشق و معشوقی
من فرصت دوباره باهم بودنشان
مرگ: تو بار سنگین اجباری برای زجر کشیدن
من جرثومه ای برای گریز از این وادی
زندگی: تو اشک مادر داغدیده ای
من اشک شوق دیدار فرزند مفقود الاثر
مرگ: تو تولد کودک نامشروع دو بی خانمانی
من گریزی برای رهایی از این مخمصه
زندگی: من لبخند زیبای یک نو مادرم
تو خلوت تنهایی یک زوج عاشق
مرگ: من پایان ناله های یک پیرمرد زمینگیرم
تو اصراری زجرآلود به بودن او
زندگی: من مصور یک بوسه ی شیرین عاشقانه ام
تو قطره اشک یک عاشق در هجران معشوق
مرگ: تو چشم نظاره گر شکنجه های یک شکنجه گری
من تیر خلاصی از این عذاب
زندگی: من عفو یک پدر داغدیده ام
تو سنگسار یک زن به جرم عاشق بودن
مرگ: من خط بطلان به وجود پس از مرگ معشوقم
تو جزای جرم زندگی بدون او
زندگی: من نگاه نوازشگر یک پریزاده ام
تو خلوت سرد تنهایی
مرگ: من فرصت گرم انتقامم
تو انتظار بیهوده یک مادر ناباور
زندگی: من نقطه اوج عروج یک انسانم
تو نزول او به پست ترین جای ممکن !
مرگ: ............................... !!!
گرچه از مرگ گریزی نیست و نباید حتی لحظه ای از اون غافل بشیم اما زندگی نیز، فرصتی است که
خداوند بما داده و بجاست که ازش کمال لذت رو ببریم و زندگی را آنطور که شایسته است زندگی کنیم.
| |
|
خجسته میلاد با سعادت حضرت علی ابن موسی الرضا (ع)
پیشاپیش بر شما ایرانیان عزیز مبارکباد
پروانه ها، بال زنان، شاعرانه ترین پروازشان را بر گرد شمع شبستان هشتم دنیا، آغاز می کنند. خورشید، شور و التهاب شگفتی را در وجود خویشتن احساس می کند. ماه، از همیشه زیباتر می شود و نگاهش را میهمان سرور و سرسبزی می سازد. درختان با خرسندی به سیمای آفتاب می نگرند و به شادمانی می پردازند. کائنات غرق در نورند. فرشته ها و آدمیان مسرورند. همگان مشتاق طلوع روی اویند. همه می خواهند سیب خوشبوی وجود او را ببویند.
آری، ای سید گل ها، ای مولا، ای سبزه زار سر زندگی و صفا، ای علی بن موسی الرضا علیه السلام، قدوم پاک تو، حضور همه زیبایی ها را بیمه می کند. دست های مهربان لطف تو، برترین سایه بان دل ها و دیده های ماست. ای هشتمین امام، خجسته میلاد روشنایی بخش تو، بر همه هستی مبارک و فرخنده باد.
مرقد مطهر امام رضا علیه السلام ساحل دریای عرش خدا و غبطه گاه ملایک آسمان هاست. خوش به حال اونهائی که امروز افتخار پابوسی اون حضرت رو دارند. خیلی ها دلشون میخواست الان تو صحن و سرای با صفاش بودند. شاید من و شما هم الان دلمون پر میکشه تا حتی برای مدتی کوتاه سفری داشته باشیم به جایگاهی چه بسیار زیبا از ملکوت... به قطعه ای از بهشت ! اما در زمین... جائیکه همه غم های دنیا رو از یادمون میبره و با زیارت بارگاه مقدسش روحمون تازه میشه... جائیکه هیچگونه زشتی ای نیست... روح انسان آزرده نمیشه... دلها همه شکسته است اما از شوق حضوری که در جایگاهش مهربانی هست و لطف بیکران... عطر بالهای فرشتگان مشام رو نوازش میده... کبوترهای معصوم حرم پایبندی و آزادگی رو نوید میدن... حضوری پر عطوفت از آقامون احساس میشه...
در جوار آقا امام رضا خواسته ها بزرگ است؛ حرف زیاد است؛ اما خیلی چیزها گفتنی نیست... مثل درک عظمت خواندن دو رکعت نماز پایین پای حضرت رضا(ع)... شاید از زمان گفتن تکبیر احساس می کنی که در باغهای بهشتی و در کنار ایشون و دیگر صالحان، خدای مهربان رو ستایش میکنی هرگز نمی تونی لذت و صفای اونجا بودن رو درک کنی مگر اینکه خودت تجربه کنی... خدا کنه قسمت همه دلباختگان اون حضرت بشه که توفیق حداقل یه امروز رو داشته باشند تا در برابر عظمت و بزرگواری آقا دلشون مصفا بشه... شاید دلت تنگ شده ! برای خیلی از معنویت هایی که نظیرش هیچ جای دیگه نیست... شاید بخوای دستهای نیازمندت رو بسوی آقا دراز کنی و زمزمه کنی که یا علی ابن موسی الرضا، دلم، ایمانم و همه باورم را به مشبکهای ضریحت که همانا پنجره های آسمانند گره زده ام... شاید هم بخوای دلتنگی هاتو نجوا کنی...
خیلی چیزها شاید از ادراک آدمی بدور باشه... ممکنه هنوز فرصتش پیش نیومده تا خودتو در اونجا احساس کنی در حالیکه میتونی دلت رو از همینجا روانه کنی به حرم آقا... آره ! وقتی با معرفت و توجه، با چشم دل و خلوص نیت قدم بگذاری به حرم معطر و مطهر آقا امام رضا، اطمینان داشته باش که حضور و گرمای خورشید رو حس می کنی... انوار طلاییش نوازشت می کنه... اونجا احساس آرامش و امنیت کامل میکنی... دیگه دلت کم نمی خواد... چون سفره پهنه... و میزبان کریم است و رحیم است و مهمان نواز... فقط باید سعی کنی میهمان خوبی باشی و ملتمسین دعا رو هم از یاد نبری...





در باغ ولایت گل خوشبوست رضا
سرو و چمن گلشن مینوست رضا
نومیـــــــد مشو ز درگه احسانـش
زیرا به جهان ضامن آهـوست رضـا




در آستانه سالروز ولادت ولی نعمت تمام ایرانیان، امام رضا علیه السلام
بهترین شادباش ها تقدیم به شما دوستان گرامی ![]()

فرصت ما تمام شده باید از این قصه بریم فرقی نداره من و تو کدوم یکی مقصریم...
خاطره ها رو یادمه لحظه به لحظه مو به مو هیچی رو یاد من نیار
اونقدر خرابم که نگو....
بد بودم و بدتر شدم میرم با پاهای خودم میرم نمیدونم کجا
اه کم اوردم به خدااااا
دلگیرم از دست خودم کاش عاشقت نمی شدم هر جوری که می خواستم نشد...
از غم یه ذره هم کم نشد من موندم و تنهایی هام از دنیا هیچی نمی خوام...
عاقبت من رو نگاه اشتباه پشت اشتباه...
هروز عاشق تر شدیم تو عشق خاکسر شدیم...
سوختیم ولی به آرزومون نرسیدیدیم
فقط گریه فقط عذاب صد تا سوال بی جواب نه من نه تو از عاشقی خیری ندیدیم...
دلگیرم از دست خودم کاش عاشقت نمی شدم هر جوری که می خواستم نشد...

همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
صدای بال ملائک، عجیب می آید!
سلام! ضامن آهو، دل شکسته من
به پای بوس نگاهت، غریب می آید
نگاه زخمیِ تو، تا بقیع بارانی است
مگر ز سمت مدینه، طبیب می آید؟!..
به پای در دلت، ای غریبه تنها
علی(ع) ز سمت نجف، عنقریب می آید
طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.
کبوتر دل من، بی شکیب می آید
برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید.
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
سلام
اگرخدا بخواهد عازم سفر مشهد هستم
به قول قدیمی ها میروم مجاور شوم استخوان سبک کنم
نایب الزیاره همه شما هستم
حلالم کنید
--------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ۱ : بر در دوست به امید پناه آمدهایم
همره خیل غم و حسرت و آه آمدهایم
چون ندیدیم پناهى به همه مُلک جهان
لاجرم سوى رضا بهر پناه آمده ایم
پی نوشت ۲ : بی خیال بزرگتر ها و دنیایشان می خواهم اجازه بدهی در حرمت اینگونه دعا کنم

دوباره دلم برایت تنگ شده است ، دوباره دلم هوای تو را کرده است.
دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی و من نیز برایت از عشق بگویم.
بگویم که خیلی برایم عزیزی ، برایم بهترینی.
دلم تنگ است و تو نیستی ، باید با این دلتنگی بسازم و بسوزم.
دلم تنگ است برای راه رفتن در کنارت ، دست گذاشتن در دستانت ، نگاه به آن چشمهای زیبایت.
فاصله بین من و تو غوغا می کند و این قلب را دلتنگتر می کند.
کاش در کنارم بودی ، خیلی دلم گرفته است.
وقتی دلم تنگ می شود در گوشه ای مینشینم و به یاد آن لحظه که در کنارمی اشک میریزم.
کاش همیشه در کنارم بودی و حتی یک لحظه نیز از من دور نمیشدی.
این دل بدجور بهانه تو را میگیرد ، نمی دانم چگونه با این دل بهانه گیرم بسازم!
دلم هوایت را کرده است ، تک تک ثانیه ها را میشمارد تا لحظه دیدار فرا رسد.
لحظه ای که همیشه برایم زیباترین لحظه زندگی ام بوده است.
این روزها دلم برای عشقی دلتنگ است
که همه روزهایم را بر باد داد
این ساعتها چقدر کند می گذرد
پس چرا زمان با تو بودن آنقدر زود گذشت ...
در تنهاترین تنهاییم دنبال تنهاترین تنها میگشتم تا تنهاترین تنهاییم را با تنها ترین تنهاییش به اشتراک بگذاریم تا به تنهاترین تنها روزگار شناخته شویم . تنهایی تنهاترین آدم ها متفاوت تر از تنهایی آدم های تنهاست.
تنهایی یعنی تنهاییم نثار تنهاییت باد که مبادا در تنهاییت تنها تر شوی.
با تنهاییم می خواهم تمام تنهاییت را بگیرم تا مبادا در غصه تنهاییت با تنهایی خود تنها تر شوی.من تو را در اوج تنهاییت در آغوش خواهم کشیدتو را خواهم بوسید با تو با نوای خوش تنهایی خواهم رقصید با تو خواهم خندید با تو خواهم گریست اما در سکوت تنهاییمان تا نشکند بلور تنهاییمان.
من به عشق تنهاییمان زنده ام.در این سکوت برای تو خواهم مرد ای فرهاد زندگیم.برای تو شیرین خواهم شد.
مثل دو عاشق سکوت تنهاییمان را نثار هم خواهیم کرد.

تو ز من بی خبری!
تو چه می دانی که
این دل ساکت و ماتم زده ام
تا چه اندازه به تو محتاج است
تو چه می دانی غم
تا کجا در دل من
ریشه غربت و اندوه دواند بی تو
تو اگر باز آیی
باغبان دل من
تبر شوق به دست
ماتم و غصه و غم را ز دلم می روبد
تو اگر باز آیی...
تو اگر باز آیی... ...

امروز دوباره دلم شکست.از همان جای قبلی!
کاش می شد آخر اسمت نقطه گذاشت
تا دیگر شروع نشوی.
کاش می شد فریاد بزنم : “ پایان ”
دلم خیلی گرفته
اینجا نمی توان به کسی نزدیک شد!
آدم ها از دور دوست داشتنی ترند….
امروز
به پایان می رسد
از فردا برایم چیزی نگو !
من نمی گویم " فردا روز دیگری ست "
فقط می گویم
" تو روز دیگری هستی "
تو
فردایی
همان که باید بخاطرش زنده بمانم.