-
محبت و عشق
دوشنبه 5 بهمن 1388 00:37
سالها پیش '' در کشور آلمان '' زن و شوهری زندگی می کردند.آنها هیچ گاه صاحب فرزندی نمی شدند.یک روز که برای تفریح به اتفاق هم از شهر خارج شده و به جنگل رفته بودند '' ببر کوچکی در جنگل '' نظر آنها را به خود جلب کرد.مرد معتقد بود : نباید به آن بچه ببر نزدیک شد.به نظر او ببرمادر جایی در همان حوالی فرزندش را زیر نظر داشت.پس...
-
باران
یکشنبه 4 بهمن 1388 22:52
ب...بی تابی ا...آشفتگی ر...راه دور ا...آرامش تلخ ن...نبودنِ تو همه ی اینها یعنی: باران...
-
عشق
شنبه 3 بهمن 1388 00:28
سلام ای کهنه عشق که یاد تو چه پا بر جاست سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست مرا دیوانه می خواهی زخود بیگانه می خواهی مرا دلباخته چون مجنون زمن افسانه می خواهی شدم بیگانه با هستی زخود بی خود تر از مستی نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه می خواستی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 بهمن 1388 00:27
روزای خیلی طلایی ، روزای ترس از جدایی روز تمرین اشاره ، شب چیدن ستاره دستمون تو دست هم بود ، غصه هامون کم کم بود چشم نازت مال من بود ، دیدن من غدغن بود دست گرمت تو زمستون ، شونه من زیر بارون گل سرخا رو نچیدیم ، یه روزی هم و ندیدیم حرفامون سر صداقت گوش ندادیم به نصیحت ، گشتنت دنبال فرصت دستات و میخوام بگیرم ،...
-
چشم هایم
شنبه 3 بهمن 1388 00:25
چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید: چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟ چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود ... همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره... اری با تو هستم... با تویی که از کنارم گذشتی... و حتی یک بار نپرسیدی... چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!!!
-
اخرین وداع
شنبه 3 بهمن 1388 00:24
امشب شبه آخره که مزاحم دلت شدم خورشید فردا مال تو ببخش که عاشقت شدم بدرقه لازم نداره میرم عزیزترین نذار بمونه زیر پا قلبمو برداراز زمین دوستت دارم برای تو فقط یه حرف ساده بود غافل از اینکه قلب من منتظر یه اشاره بود چشمهایت را ورق بزن شایددرگوشه ای مرا به یادگار کشیده باشی
-
دوستت دارم
چهارشنبه 30 دی 1388 00:34
دوست دارم همیشه در کنارت باشم.دیگر نمی توانم عشقم را پنهان کنم بگذار همه عالم و آدم بدانند که چقدر دوستت دارم
-
نوشته بودمش؟
دوشنبه 28 دی 1388 00:35
نوشته بودمش؟ وقتی تصمیم می گیری بروی، باید این را هم بدانی که رفتن مساوی ست با تنها گام برداشتن، یعنی فقط خودتی و و خودت، پس حالا چه سی نفر را داشته باشی چه سه نفر... چه هیچ کسِ هیچ کس!!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 دی 1388 00:32
شیشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 دی 1388 21:02
عزیز امروز خیلی دلتنگت بودم شکرکه به اس ام اس هم جواب نمیدید............
-
چه مهربان بودی
شنبه 26 دی 1388 01:10
چه مهربان بودی ای یار ای یگانه ترین یار چه مهربان بودی وقتی دروغ میگفتی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 دی 1388 23:52
آنچنان کز برگ گل عطر گلاب آید برون / تا که نامت میبرم از دیده آب آید برون . . .
-
یاس
سهشنبه 22 دی 1388 02:10
در حضور خار ها هم میشود یک یاس بود / در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود میشود حتی بر ای دیدن پروانه ها / شیشه های مات یک متروکه را الماس بود کاش میشد ، حرفی از کاش میشد هم نبود / هرچه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود
-
از خدا می خواهم
یکشنبه 20 دی 1388 00:24
فقط از خدا می خواهم که هیچ کس اندازه من دوستت نداشته باشه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 دی 1388 00:21
رفتی ولی اینو بدون هر جا باشی دوستت دارم هنوز برای دیدنت به رویاهام پا میذارم دل منو شکستی وقتی تنهام گذاشتی کاش می دونستم که تو هیچ وقت دوستم نداشتی دل منو شکستی اما یادت بمونه که هیچ کسی مثل من قدرتو نیست بدونه منو بگو دلم رو پاک به تو باخته بودم نفهمیدم روی آب خونمو ساخته بودم
-
حکمت
چهارشنبه 16 دی 1388 23:38
هزار حکمت آموختم که از آنها چهارتارو انتخاب کردم و از آن چهارتا هشت کلمه برگذیدم که جامع کلمات و حکمت است : دو چیز را فراموش مکن : خدا را. مرگ را. دو چیز را فراموش کن : به کسی خوبی کردی. کسی به تو بدی کرد. و اما چهار چیز دیگر : در مجلسی وارد شدی زبان نگهدار. در خانه ای وارد شدی چشم نگهدار. بر سفره ای وارد شدی شکم...
-
فصل تگرگ
سهشنبه 15 دی 1388 23:27
در فصل تگرگ عاشقت میمانم / با ریزش برگ عاشقت میمانم هر چند تبر به ریشه ام میکوبی / تا لحظه مرگ عاشقت میمانم
-
حیف
سهشنبه 15 دی 1388 23:26
حیف این چشمهام که برای چون توی بی ارزشی اشک ریخت! و چه ساده دلم که هنوزم دوست دارم
-
خودت رفتی
سهشنبه 15 دی 1388 23:24
خودت رفتی ولی عشقت نرفته... من عاشق تر شدم هفته به هفته
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 دی 1388 23:22
از قدیما گفتن کوه هرگز به کوه نمیرسه دل بسوزون ولی بدون آدم به آدم میرسه
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 دی 1388 00:43
عزیزبا دوستتات چچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچچرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 دی 1388 18:31
دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه ... غـــــریبه ! این درد مشترک من و توست که گاهی نمی توانیم در چشمهای یکد یگــرنگــــاه کنی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 دی 1388 23:34
دلم گرفته میدونم که میدونی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 دی 1388 23:47
بعضی دوستیها مثله قصه نوحه ، (بعضیا از ترس توفان میآن پیشت ) . بعضی دوستیها مثله قصه ی ابراهیمه ( باید همه چیزتو قربانی کنی ) . بعضی دوستیها مثله قصه مسیحه ( آخرش به صلیب میکشنت ). اما بیشتره دوستیها مثله قصیه موساست ، ( یه کم که دور میشی یه گوساله جاتو میگیره) !
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 دی 1388 23:43
وقتی تصمیم می گیری بروی، باید این را هم بدانی که رفتن مساوی ست با تنها گام برداشتن، یعنی فقط خودتی و و خودت، پس حالا چه سی نفر را داشته باشی چه سه نفر... چه هیچ کسِ هیچ کس!!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 دی 1388 23:43
وقتی تصمیم می گیری بروی، باید این را هم بدانی که رفتن مساوی ست با تنها گام برداشتن، یعنی فقط خودتی و و خودت، پس حالا چه سی نفر را داشته باشی چه سه نفر... چه هیچ کسِ هیچ کس!!!
-
حق با تو بود
جمعه 4 دی 1388 00:57
حق با تو بود جدار آرزوهایم را می شکنم همه را روانه می کنم به سوی قلم و کاغذی که روزی باد خواهد برد چونان اندیشه های واهی که تک به تک آنها را به شوق بهار روی گلبرگهای گلهای کنار پنجره ات نگاشته بودم و باد پرپر کرد و برد همیشه حق با تو بود... می دانم دستم به خورشید نمی رسد چشمانم هم که بیهوده آسمان سرگردان را می پاید...
-
عزیز
چهارشنبه 2 دی 1388 16:49
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 دی 1388 15:57
عالم همه محوگل رخسارحسین است ذرات جهان درعجب کار حسین است دانی که چراخانه حق گشته سیه پوش یعنی که خدای توعزادار حسین است
-
خطای انسان
دوشنبه 30 آذر 1388 13:54
به نام خدا خالق انسان . به نام انسان خالق غم ها . به نام غم ها به وجود اورنده ی اشک ها . به نام اشک تسکین دهنده ی قلب ها . به نام قلب ها ایجاد گر عشق و به نام عشق زیباترین خطای انسان