عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عناوین یادداشت‌ها

  • گفت شنبه 8 خرداد 1389 20:56
    گفت: می خواهـــــــــم برایت یک یادگــــــاری بنویسم گفتم کجـــــــــا؟ گفت بر روی قلــــــــبت گفتم: مگــر می توانی گفت:آری، سخت نیست ،آسان است گفتم: باشد بنویس تا همیشـــه یادگاری بماند دیدم خنجری برداشت، گفتم: این چیست؟ گفت: حییسسسس گفتم :بنویس، دیگر چــــــــــــرا معـطلی؟ خنجر را برداشت و با تیزی خنجر،بر روی...
  • دوستت دارم جمعه 7 خرداد 1389 18:25
  • من و دل پنج‌شنبه 6 خرداد 1389 18:49
    من و دل آمده بودیم به مهمانی تو هر دو لبریز غزل غرق گل افشانی تو دلکم عرض ادب کرد و همان گوشه نشست من همه محو دل و او همه حیرانی تو شب شعری که به پا بود در آن صبح لطیف برد ما را به تب خیس و غزلخوانی تو من دچار تو شدم وقتی نگاهم کردی دل گرفتار همان موسم بارانی تو
  • زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن چهارشنبه 5 خرداد 1389 21:15
    زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن گردشـــی در کوچــه باغ راز کن. هر که عشقش در تماشا نقش بست عینک بد بینی خود را شکسـت. علـت عـاشــــق زعـلتــها جــداســـت عشق اسطرلاب اسرار خداست من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها می تپــد دل در شمیــــم...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 خرداد 1389 22:50
    تو به من خیره شدی تو که با نگاهت در شعر من سوختی از طپش تنهایی سکوتم بر تو خیره شدم آن زمان که تو را از بر خواندم در ذهنت تیره شدم به شکل خاکستری شعرهایم در نگاهت پاک شدم در نفسهایت حذف شدم من که در هر ثانیه با تو ثبت شدم اکنون در بادم مثل شعله ای در باد بی یادم من تو را از بر خواندم من که در شعرم تو را همدرد خواندم...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 خرداد 1389 18:01
    شبی از پشتِ یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه یِ گلهای نیلوفر صدا کردم. تمام شب برای باطراوت ماندن ِباغ ِقشنگ ِآرزوهایت دعا کردم. پس از یک جستجوی ِنقره ای در کوچه های ِآبی ِاحساس تو را از بین ِگل هایی که در تنهایی ام رویید،با حسرت جدا کردم و تو در پاسخ ِآبی ترین موج ِتمنای ِدلم گفتی: «دلم حیران و سرگردان چشمانی...
  • دلا سه‌شنبه 4 خرداد 1389 18:00
    دلم سـوخت بر حـــال دیـوانه ای که می گشــت بر دور ویـرانه ای دلی بی قـرار وسـری پر خـروش همی خواند این شعر دیوانه وار: دلا با کســــــــان آشـنـایی مــکن اگر میکنی بی وفــــــــایی مــکن
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 خرداد 1389 17:59
    گفت: می خواهـــــــــم برایت یک یادگــــــاری بنویسم گفتم کجـــــــــا؟ گفت بر روی قلــــــــبت گفتم: مگــر می توانی گفت:آری، سخت نیست ،آسان است گفتم: باشد بنویس تا همیشـــه یادگاری بماند دیدم خنجری برداشت، گفتم: این چیست؟ گفت: حییسسسس گفتم :بنویس، دیگر چــــــــــــرا معـطلی؟ خنجر را برداشت و با تیزی خنجر،بر روی...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 4 خرداد 1389 17:57
    یاران یاران زهم جدایی مکنید در هوس گریز پایی مکنید چون جمله یکید دو هوایی مکنید فرمود وفا که بی وفایی مکنید
  • دنیا را ببین... سه‌شنبه 4 خرداد 1389 17:52
    بچه بودیم از آسمان باران می آمد بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن بزرگ شدیم هیشکی هیچی نمیبینه بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم بزرگ شدیم تو خلوت بچه بودیم همه رو 10 تا دوست داشتیم بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچی بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم...
  • از یادم نخواهی رفت... دوشنبه 3 خرداد 1389 08:37
    من با خاطرات تو زنده خواهم ماند.چه غمگین از این رفتن و از این روزهای سرد تنهایی.شاید باور نکنی، از من همین کلمات که با شوق به سوی تو پر می کشند باقی می ماند و خود کاری که هیچ گاه آخرین حرفهایم را به تو نمی تواند گفت.شاید یک روز وقتی می خواهی احوال مرا بپرسی،عکسم را در صفحه سفر کرده ها ببینی.شاید کودکی گستاخ و بازیگوش...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 2 خرداد 1389 16:07
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 2 خرداد 1389 15:59
    دلت نگیره مهربون، عاشقتم اینو بدون دلم گرفته می دونی، از هم جدا کردنمون دل نگرونتم همش، اگه خطا کردم ببخش بازم منو به خاطر تموم خوبیات ببخش …
  • منتظرت بودم یکشنبه 2 خرداد 1389 01:39
    شب به گلستان تنها منتظرت بودم باده نا کامی در هجر تو پیمودم منتظرت بودم منتظرت بودم آن شب جان فرسا من بی تو نیاسودم وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم منتظرت بودم منتظرت بودم بودم همه شب دیده به ره تا به سحر گاه ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه غمها به سر آمد زنگ غم دوران از دل بزدودم منتظرت بودم منتظرت بودم پیش گلها...
  • صدا کن مرا چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389 23:54
    صدا کن مرا که صدایت زیباترین نوای عالم است ، صدا کن مرا که صدایت قلب شکسته ام را تسکین می دهد ، صدا کن مرا تا بدانم که هنوز از یاد نبرده ای مرا ، نشسته ام تا شاید صدایم کنی ، صدایم کنی و محبت بی دریغت را نثارم کنی.
  • بـی تـو مــن زنــــده نمانم! چهارشنبه 29 اردیبهشت 1389 12:16
    بی تو طوفــــــــــانزده ی دشـــت جنونم صید افـتاده به خــونم تو چسان میگذری غافل از اندوه درونم بی من از کــوچه گـذر کردی و رفـــتی بی من از شهر ســــفر کردی و رفـــتی قطـره ای اشـک درخشید به چشمان سیاهم تا خَــم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهـــم تو ندیدی???????? نِگهـَـت هـــیچ نیفتاد به راهی که گذشــتی چون در خانه...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1389 13:12
    چشمان تو حروف را، بی استفاده می کنند! کافی است نگاه کنی
  • تسلیت شهادت حضرت فاطمه دوشنبه 27 اردیبهشت 1389 15:29
    از فاطمه اکتفا به نامش نکنید نشناخته توصیف مقامش نکنید هر کس در او محبت زهرا نیست علامه اگر هست سلامش نکنید.
  • دلم برای دوست داشتنت تنگ خواهد شد یکشنبه 26 اردیبهشت 1389 00:57
    دلم برای دوست داشتنت تنگ خواهد شد دلم برای آرامش آغوشت تنگ خواهد شد. دلم برای تنهایی و منتظر زنگ تلفن تو ماندن تنگ خواهد شد دلم برای شادی آمدنت و درد رفتنت تنگ خواهد شد و پس از مدتی دلم برای دلتنگی برای دوست داشتن تو تنگ خواهد شد.
  • دلتنگم پنج‌شنبه 23 اردیبهشت 1389 17:57
    با دلی خسته کنج نشین غمکده ی قلبم شدم که تمامی خاطرات عاشقانه ام را با دست خودم لمس کنم دل آسمان هم مثل دل من گرفته به باران پناه میبرم میخواهم در آغوشش گیرم ببوسم و ببویمش نم نم غصه های آسمان را روی گونه هایم حس می کنم و همراه با آسمان می بارم کاش دل آسمان همیشه گرفته باشد گل های پژمرده ی دلم با نگاه تو جان میگیرد با...
  • آخر دنیا همین جاست چهارشنبه 22 اردیبهشت 1389 00:27
    روزی که حسرت ساده دلی هایت را بخوری ، روزی که ندانی با دل خسته ات چه کنی ، روزی که ندانی با اشک هایت با گونه ها ی تر شده ات با قلب هزار تکه شده ات چه کنی آخر دنیاست روزی که هنوز امید داشته باشی به آمدنش با اینکه بدانی حتی در خاطرات دورش هم یادی از تو نیست ، روزی که به خودت دروغ بگویی ، روزی که سر قلبت را کلاه بگذاری ،...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1389 18:08
    خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد
  • بغلم کن سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1389 00:46
    بغلم کن عشق خوبم بذار حس کنم تنتو... از حرارتت بمیرم بگیرم عطر تنتو... واسه من آغوش گرمت تنها جای امن دنیاست... ساز آشنای قلبت خوشترین آهنگ دنیاست... منو که بغل بگیری گم میشم تو شهر رویا... بند میاد نفس تو سینم مثل مجنون پیش لیلا... به تو شفاف و برهنه دل سپردم بی محابا... بغلم کن تا نمیرم بی تو، تو دستای سرما... مثل...
  • دلم برای کسی تنگ است یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 23:49
    دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است… دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد … دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند… دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد … دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد… دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…...
  • نامه یکشنبه 19 اردیبهشت 1389 01:04
    نامه ات رو دادی به من خوندمش یواشکی خوند مش هزار دفعه سوزوند مش یواشکی تا ند ونن این و اون حرفه عشقمون چیه ند ونن تو زندگی خدای عشق من کیه؟ نمی خوام هیچکی بدونه که دلم کجا اسیره الهی هیچکی تو رو ازم نگیره دوست دارم برای من گل بیاری یواشکی سر تو رو سینه من بزاری یواشکی من و تو باشیم و تنها یه خدا تو آسمون که میدونم نمی...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 18 اردیبهشت 1389 00:34
    سلام عزیز خودم خوبی؟ چکارا میکنی؟ دیگه سری به من نمیزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ای کلک یعنی این قدرسرت شلوغه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! باشه عیب نداره خوش باشی خوشم. مواظب خودت باش عزیز.
  • زیباترین پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1389 00:34
    زیباترین نگاه٬ نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود... زیباترین سخنی که شنیدم٬ سکوت دوست داشتنی تو بود... زیباترین احساساتم٬ گفتن دوست داشتن تو بود... زیباترین انتظار زندگیم٬ حسرت دیدار تو بود... زیباترین لحظه زندگیم٬ لحظه با تو بودن بود... زیباترین هدیه عمرم٬ محبت تو بود... زیباترین تنهاییم٬ گریه برای تو بود... زیباترین...
  • دوستت دارم عزیز دوشنبه 13 اردیبهشت 1389 00:18
    بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت...
  • تولدت مبارک دوشنبه 13 اردیبهشت 1389 00:17
    خواستم برایت هدیه بگیرم گل گفت: که مرا بفرست که مظهر زیباییم برگ گفت: که مرا بفرست که مظهر ایستادگی ام بید گفت: که مرا بفرست که مظهر ادبم که همیشه سر به زیر دارم به فکر فرو رفتم و سرم را به زیر انداختم به ناگاه قلبم را دیدم که بهترین چیز در زندگیم هست به ناگه فریاد زدم که قلبم را می فرستم چون او خود زیباست،...
  • دلم ازت دور نمیشه دوشنبه 13 اردیبهشت 1389 00:16
    روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون به جای شمع میخوام برات...