-
وقتی کسی رو دوست داری
پنجشنبه 17 تیر 1389 01:59
وقتی کسی رو دوست داری حاضری جون فداش کنی حاضری دنیا رو بدی فقط یک بار نگاهش کنی به خاطرش داد بزنی به خاطرش دروغ بگی رو همه چیز خط بکشی حتی رو برگه زندگی وقتی کسی تو قلبته حاضری دنیا بد باشه فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه قیده تمومه دنیا رو به خاطره اون میزنی خیلی چیزا رو میشکنی تا دله اونو نشکنی حاضری بگذری از...
-
تقدیر
سهشنبه 15 تیر 1389 17:09
نرسیدیم به هم بازی یک تقدیریم عاقبت در هوس دیدن هم می میریم عاشقی مخرج صفری است که تعریف نشد آه و افسوس که یک واژه بی تدبیریم بعد از آن حادثه هایی که جدامان کردند آن چنان شد که دگر از همه عالم سیریم اشک می ریختیم و دل نمی کندیم...آه چه کنیم هر دو از این واقعه ها دلگیریم
-
گاهی فقط سکوت ...
سهشنبه 15 تیر 1389 17:05
-small;"> چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری است... -small;"> جای گلایه نیست!که این رسم دلبری است... -small;"> هر کس گذشت از نظرت ،در دلت نشست... -small;"> تنها گناه آینه ها زود باوری ست... -small;"> مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است... -small;"> سهم برابر همگان نا برابری...
-
فکربا توبودن یک آرزوست
سهشنبه 15 تیر 1389 17:03
دلم می خواد یک چیزی رو بدون دلم می خواد یک چیزی رو بدونی دیگه نه عاشقم نه مهربون اما می گم شبا ستاره ها تا میتونن دعات کنن نورشونو بدرقه پاکی یه خنده هات کنن تنها دلیل زندگیم با یه غمی دوست دارم باتو بودن بهار با تمام زیبایی اش گل با تمامی بویایی اش بلبل با گویایی اش پروانه با پرواز تماشایی اش رودخانه با حرکت رویایی...
-
یادم باشد
سهشنبه 15 تیر 1389 16:58
-
سرنوشت
سهشنبه 15 تیر 1389 16:56
-
نکند باز من عاشق شده ام؟
سهشنبه 15 تیر 1389 02:37
من نمی دانم چیست که چنین زار و پریشان شده ام و چرا ؟؟مژه بر هم زدنی اشک مرا می ریزد ؟؟؟ نکند باز من عاشق شده ام؟؟!! من نمی دانم چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست ؟؟ و مرا می شکند ، می سوزد و مرا زود به هم می ریزد . راستی !.... نگرانی من از بابت چیست ؟؟؟ و چرا اینهمه رفتار ترا می پایم و چرا اینهمه دلواپس... چشمان...
-
عذاب آخر
سهشنبه 15 تیر 1389 02:20
از روزی که تو اومدی هم غم هم اوج فروغ چقدر میترسم که تو هم باشی فقط یه مشت دروغ تو خوبی اما منه بد. عادت نکردم به خوشی چه بد میشه اگه تو هم اونی که میگی نباشی تو رو جون ستاره ها نایی ندارم بشکنم اگه نمیخواهی بمونی بگو دلم رو بکنم تو رو خدا جون گلها نخواه بره آب از سرم اگه میخواهی بازی کنی بذار برم بذار برم کاشکی و...
-
آسوده میمیرم
سهشنبه 15 تیر 1389 02:08
لطفا به من عشق تعارف نکنید ! سیرم من به تنهایی کنار ساحل قدم میزنم به تنهایی به دیدن غروب میروم به تنهایی تنها میمانم! عشق را میسپارم به چشمان آزاد و نترس موش های صحرایی من شکستم ، دیروز تکه تکه هایم را با دست جمع کردم ، دستم برید ! از فردا خودم را گچ میگیرم شاید دیگر هرگز پرواز نکنم اما هرگز زمین نمیخورم شاید نخندم...
-
بدون عشق، زندگی ات همه در خواب سپری می شود
سهشنبه 15 تیر 1389 01:49
عشق، فقط میبخشد. عشق، هیچ گاه به گرفتن نمی اندیشد. این معجزه عشق است . اگر عشق را بدهی، عشق، هزاران بار بیشتر می شود. و به تو باز میگردد. در ساحت عشق، گدا بودن، ضرورتی ندارد. عشق، تو را سلطان می کند. . عشق، خود را به تو می بخشد و آنگاه عشق است که از در و دیوار فرو میریزد. عشق چیزیست که هر چه بیشتر آن را ببخشی، بیشتر...
-
دست نوشته های مهاتما (روح بزرگ) گاندی!
سهشنبه 15 تیر 1389 01:39
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطان صفت باشم من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است و تو هم به یاد داشته باش: من نباید چیزى باشم که تو میخواهى، من را خودم از خودم ساختهام منى که من از خود ساختهام،...
-
نظم و انضباط بالا در جمع نظامیان چین
دوشنبه 14 تیر 1389 13:45
-
دختر 25 کیلویی، روزی 60 وعده غذا میخورد!
یکشنبه 13 تیر 1389 14:25
لیزی ولاسکوئز دختری است که وزن کمی را داشته و میزان چربی بدنش تقریبا صفر است؛ اما به هیچ وجه دختر کم اشتهایی نیست. این دختر 21 ساله از آستین تگزاس، باید هر 15 دقیقه غذا بخورد تا زنده بماند. خانم ولاسکوئز از سندرم نادری رنج میبرد که به رغم اینکه روزی 60 وعده کوچک غذایی میخورد، باز هم به وزنش اضافه نمیشود و به همان...
-
اسکناس های ایران از 5 ریالی تا 100000
یکشنبه 13 تیر 1389 14:16
-
عکس های کودکی تا به امروز دیگو مارادونا
یکشنبه 13 تیر 1389 13:57
مارادونا از شورت و تی شرت تا کت و شلوار 10 سالگی مارادونا؛ وقتی در آن زمان از وی پرسیدند که آرزویت چیست وی گفت که قهرمانی با تیم ملی آرژانتین در جام جهانی! دوران نوجوانی دیگو مارادونا از همان نوجوانی به تیم بوکاجونیورز علاقه داشت مارادونا جام جهانی جوانان را با تیم ملی کشورش فتح کرده است مارادونا باز هم در لباس تیم...
-
ممنوع است!!!
جمعه 11 تیر 1389 23:39
شراب خواستم... گفت : " ممنوع است " آغوش خواستم... گفت : " ممنوع است" بوسه خواستم... گفت : " ممنوع است " نگاه خواستم... گفت: " ممنوع است " نفس خواستم... گفت : " ممنوع است " ... حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ، با یک بطری پر از گلاب ، آمده بر سر خاکم و به آغوش...
-
بدون شرح
پنجشنبه 10 تیر 1389 22:22
شوهری خوب، پدری عالی اما برقکاری بد! یادبودی از سوی پسران (بجز ریکاردو که هیچ پولی نپرداخته) اینک در آغوش پروردگاری. خدایا مواظب کیف پولت باش!
-
دوست دارم تا ابد یادت کنم
پنجشنبه 10 تیر 1389 21:46
دوست دارم بر شبم مهمان شوی بر کویر تشنه چون باران شوی دوست دارم تا شب و روزم شوی نغمه ی این ساز پر سوزم شوی دوست دارم خانه ای سازم ز نور نام تو بر سردرش زیبا ز دور دوست دارم چهره ات خندان کنم گریه های خویش را پنهان کنم دوست دارم بال پروازم شوی لحظه ی پایان و آغازم شوی دوست دارم ناله ی دل سر دهم یا به روی شانه هایت سر...
-
پشت سر هر معشوق ، خدا ایستاده است
پنجشنبه 10 تیر 1389 21:44
پشت سر هر معشوق ، خدا ایستاده است پشت سر هر آنچه که دوستش می داری و تو برای این که معشوقت را از دست ندهی بهتر است بالاتر را نگاه نکنی زیرا ممکن است چشمت به خدا بیفتد و او آنقدر بزرگ است که هر چیز پیش او کوچک جلوه می کند پشت سر هر معشوق ، خدا ایستاده است اگر عشقت ساده است و کوچک و معمولی اگر عشقت گذراست و تفنن و تفریح...
-
از عشق باید سخن گفت
پنجشنبه 10 تیر 1389 13:02
از عشق باید سخن گفت ، همیشه از عشق سخن باید گفت « عشق » در لحظه پدید می آید ، و « دوست داشتن » در امتداد زمان ،این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است . عشق معیار ها را در هم می ریزد . دوست داشتن بر پایه ی معیار ها بنا می شود ، عشق ناگهانی و ناخواسته شعله می کشد ، دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد ،...
-
وقتی...
چهارشنبه 9 تیر 1389 13:32
..وقتی که قهری با من.. آسمون ستاره هاشو نمیخواد ماه واسه حرمت چشات دیگه در نمی یاد چشم من اشکاشو جاری میکنه دل میره کنج سینه شب تا صبح گریه و زاری میکنه آسمون هیچی بجز ابرای دلگیر نداره واسه دفن دل من تو بی کسی غم برام تابوت میاره درا روی خنده ها بسته میشن چشام از دیدن خونه ی دلم بی تو باز خسته میشن. همه ستاره ها تو...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 تیر 1389 17:50
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 تیر 1389 17:45
دل های پاک هیچ گاه خطانمی کنند سادگی می کنند و امروز سادگی پاک ترین خطای دنیاست
-
دلم یک دنیا برات تنگ است ...
دوشنبه 7 تیر 1389 19:06
دلم یک دنیا برات تنگ است ... با خودم عهد کردم که به تو نیندیشم نمی شود نمی توانم خیالت را از خاطرم محو کنم وقتی اشک می ریزم شعر سهراب به خاطرم می آید که می گوید : بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است و می خندم ، دانه های اشکم بر روی نوشته هایم می چکد دفترم خیس میشود و برای چند لحظه آرام میشوم و دوباره...
-
دیروز به خاطر همه چیز گریستم.
دوشنبه 7 تیر 1389 19:05
دیروز تا می توانستم برای خودم گریه کردم، دیروز گریستم برای تمامی روزهایی که گرفتار، خسته و یا عصبانی بودم. برای تمامی روزها و تمامی نگرش هایم، برای تمامی لحظاتی که سبب بی حرمتی، بی احترامی و جدایی از خودم شده و موجب شده بود انعکاس رفتار دیگران در من چنان باشد که خود نیز همان رفتار را با خودم داشته باشم. دیروز برای...
-
هنوز نمیدانم
یکشنبه 6 تیر 1389 16:22
هنوزنمی دانم با بودن او زندگی سخت است یا بی او. تحمل جای خالیش توی تک تک لحظه ها سخت تر است یا... نمی دانم شکستن غرورم سخت تر است یا شنیدن صدای شکستن قلبم. نمی دانم تو به من "عشق" را آموختی یا می خواهی "نفرت" را یادم بدهی. نمی دانم که بگویم: "چرا آمدی؟" یا بپرسم که: "چرا رفتی؟"...
-
دلتنگی
یکشنبه 6 تیر 1389 16:02
دلتنگی های آدمی را باد ترانه می خواند و رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد وهر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند سکوت سرشار از ناگفته هاست سرشار از حرکات نکرده اعتراف به عشق های نهان و بر زبان نیامدنی و در این سکوت رازها نهفته است راز تو و من... هوای دلم بارانی است می خواهم آخرین ترانه ام را با کوله باری از عشق...
-
پدر جان روزت مبارک
یکشنبه 6 تیر 1389 01:54
پدری دارم آرام و بیمار بی پروا از سکوت آب ها نگاهش مرا شوق زیستن میداد افکارش را ه زندگی ره به من اموخت شوق دیدارش از برگ درختان افزون نگاهش لطیف تر از انوار بهار کلامش آفتاب ،چشمانش باران دستانش رنجور و خسته پدری دارم که خواندن نمی دانست ولی درس زندگی آموخت آموخت که چگونه مقاوم باشم و خانواده را شاد کنم عشق را بفهمم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 تیر 1389 14:15
پدر جان ، باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک . از صمیم قلب دوستت دارم . . .
-
به یک پلک تو میبخشم تمام روز و شبها را
سهشنبه 1 تیر 1389 12:30
به یک پلک تو میبخشم تمام روز و شبها را که تسکین میدهد چشمت غم جانسوز تبها را بخوان! با لهجهات حسّی عجیب و مشترک دارم فضا را یکنفس پُر کن به هم نگذار لبها را به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم! تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را دلیلِ دلخوشیهایم! چه بُغرنج است دنیایم! چرا باید چنین باشد؟... نمیفهمم...