عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

لب خاموش

امشب به قصه دل من گوش میکنی

فردا مرا چو قصه فراموش میکنی


این دٌر همیشه در صدف روزگار نیست

میگویمت ولی تو کجا گوش میکنی !

دستم نمیرسد که در آغوش گیرمت

ای ماه با که دست در آغوش می کنی؟

در ساغر تو چیست که با جرعه نخست

هشیار و مست را همه مدهوش میکنی

گر گوش میکنی سخنی خوش بگویمت

بهتر ز گوهری که تو در گوش میکنی

جام جهان ز خون دل عاشقان پر است

حرمت نگاه دار اگرش نوش میکنی

سایه چو شمع شعله در افکنده ایی به جمع

زین داستان که با لب خاموش میکنی

نظرات 1 + ارسال نظر
قایق آبی یکشنبه 23 خرداد 1389 ساعت 02:21 ق.ظ http://Www.blueboat.blogsky.com

سلام
خسته نباشی
خیلی زیبا بود لذت بردم

سلام
شمام خسته نباشین.
نظر لطفتون
ممنون که بهم سر زدین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد