عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

آمدی ... پنجره ای رو به جهانم دادی
ماه را در شبِ این خانه نشانم دادی
چشمهایم را از پشت گرفتی ناگاه
نفسم را بند آوردی و جانم دادی
جان به لب آمد و اسم تو نیامد به زبان
تا به شیرینیِ یک بوسه دهانم دادی
از گُلِ پیرهنت ، چوب لباسی گُل داد
در رگِ خانه دویدی ... هیجانم دادی
در خودم ریخته بودم غمِ دریاها را
چشمه ام کردی و از خود جرَیانم دادی
سر به زانوی تو خالی شدم از آن همه بغض
مثل یک خوشه ی انگور ، تکانم دادی
شوقِ این جانِ به تنگ آمده ، آغوشِ تو بود
آن چه می خواستم از عشق ، همانم دادی
تو در این خانه ی بی پنجره ، "صبح" آوردی
روشنم کردی و از مرگ ، امانم دادی ...

 

حِسِ خوب یعنی ؛

گوش هایم , ضربانِ آهنگین قلبتـــ را

لمس کند ...

❤مــن❤
اخـــم کردن تـــو رو??
به خنـــدیدن با کســی دیــگه عوض نمیکــنم...

❤مــن؛❤
روزای سخــت با تـــو رو??
با روزای خــوب کنار کســی دیگه عــوض نمیکــنم...??

❤مــن؛❤
حـتی نداشــته هایــت را??
با داشتــه های کسـی دیگه عــوض نمیکنــم...

❤مــن؛❤
حتــی اگه نباشــی هم??
جاتـــو با کســی عوض نمیکنــم....

❤مــن؛❤
تار مــو که هیـــچ??
حتــی خاطراتــ تو با دنــیا عوض نمیکــنم..



˙·٠•●♥ دیوانگے بد نیست

هــوس ڪردهـ ام
چنان گیج شوم از تو
چنان مست شوے از من
ڪهـ زمین سرگیجهـ بگیرد
و اشتباهــے سالے سیصد و شصت و شش دور بگردد
یڪ روز اضاـ؋ـهـ تر، دور ِ تو ♥●•٠•

کنارتـــ , حسِ تنهایی ندارم ,

به جز تو , هیچ دنیایی ندارم ...

نَبین انقدر , با تو خوبه حالم ,

مَن , این احساسو هَر جایی ندارم ...

توی زندگی ﻫـر ﺁﺩمی یه نفر هست که...

هیچوقت...
هیچوقت...
هیچوقت...
فراموش نمیشه...
یه نفر که از همه ی دنیا بیشتر دوستش داری...
یه مخاطب خاص که هرچقدرم بزرگ باشی در مقابل اون خودتو کوچیک میدونی...
یکی که بودنش جبران همه نبودنای دنیاس...
اونیکه فقط یه لحظه...یه ثانیه...یه نفس از عطرش...
منو همون دیوونه ای میکنه که بودم...

از آن بودن ها میخواهم که
باشی تا پایانِ دنیایِ خدا
باشی تا نفس هست
تا زندگی جریان دارد ...
وَ باشم تا پایانِ بودنت

حسِ خوب یعنی ؛

سرم رو پاهاته

دستت روو موهامه

نگاهمون به هم و

داریم از زندگیمون باهم حرف می زنیم ...

محبت تو را می پذیرم بی آنکه دغدغه فردا داشته باشم

چون می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت

حسِ خوب یعنی ؛

داشتنِ تـو

در کنارِ تمامِ لحظه های زندگی ...

درخشش نگاهتــــ

در نگاهمــ ...

نِمیدانم
دلـــ مــن نازُکـــ است یــا چشمان تــو تیــــــز
هَـر گــاه نگــاه بہ تــو میــدوزَم
بنــدِ دلم پــاره مے شَود . . .

حس خوبیه که ندونی اومدم خونه... یهو اَز پشت،بغلت کنم.... اَز ترس جیغ بکشی
سرمو ببرم کنار گوشت و بگم: نترس منم ....
یهو برت گردونم سرتو بزارم رو قلبم
بگم تا موقعی که این قلب میزنه
تو دنیا اَز هیچی نترس..

منو عـــشقم ...

باهم لـــج میکنیم

بعضی وقتا حرف همو نمیفـهمیم

گاهی وقتا باهم کنار نمیاییم

دعـــوا میکنیم....دل میـــشکنیم....

اما این حقیقته ...

ما بدون هم "نمیتونیم" زندگی کنیم ...

درسته بهم میخنده حرصمو درمـــیاره منم میگم تو اصلا درک نداری

اما هیچکس مثل اون درکمـــ نمیکنه ...

هیچکس مثل اون غـــصه اشکامو نمیخوره

هیچکس مثل من دلش پیشـــ اون نیستــــ

هیچکس مثل اون واسه من پیدا نمـــیشه

هیچکس قد اون کنارم نیست

هیچکـــس قد اون راز دارم نیست ...


وقتی تو گریه می کنی ، شک می کنم به بودنم

پر میشم از خالی شدن ، گم میشه چیزی از تنم ..

بهترین احــساس

رسیدن به آرامــــش است ؛

در کنار کسی که

تو را می فهمد و دوستت دارد ...

منم مـــــن ...


زمزمه کن تو گوشم . . .

همون حرفــــا . . .

مثل همون روزا . . .

عزیز من کیـــه؟

نفـــس من کیـــه؟

عشـــق من کیـــه؟

زندگی من کیـــه؟

عمـــر من کیـــه؟

و من همونطور که سـرم رو شــونـته

هــــی بگم منم مـــــن ...

" تـــو "

عشـقـم , خلاصه میگویم :

حِسِ خوب یعنی ؛

" تـــو "

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺑﺤﺚ ﻭ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮﯾﯽ .. ، ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﻌﺬﺭﺕ
ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻨﻪ ، ﺷﺠﺎﻉ
ﺗﺮﯾﻨﻪ …
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﯿﺒﺨﺸﻪ ، ﻗﻮﯼ ﺗﺮﯾﻨﻪ …
ﻭ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻪ ، ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﺗﺮﯾﻨﻪ …

عاشقتم

دختراست دیگر

گاهی دلش میخواهدبهانه های الکی بگیرد

به هوای آغوش تو...شانه های تو

که بعدتوآرام...خیلی آرام

درگوشش زمزمه کنی:

ببین من عاشقتم