عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

ممنوع است!!!

شراب خواستم...


گفت : " ممنوع است "


 


آغوش خواستم...


گفت : " ممنوع است"


 


بوسه خواستم...


گفت : " ممنوع است "


 


نگاه خواستم...


گفت: " ممنوع است "


 


نفس خواستم...


گفت : " ممنوع است "


...


حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،


با یک بطری پر از گلاب ،


آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد  با هر چه بوسه ،


سنگ سرد مزارم را


و


چه ناسزاوار


عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،


نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،


به آرامی اشک می ریزد .


...


تمام تمنای من اما


سر برآوردن از این گور است


تا بگویم هنوز بیدارم...


سر از این عشق بر نمی دارم

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد نادر جمعه 11 تیر 1389 ساعت 11:49 ب.ظ http://www.soillover.blogsky.com

سلم عزیز
قالب نو مبارک
قالب منم خراب شده
باید عوضش کنم
متن زیبایی بود
قربانت

سلام خوبید؟چه عجب؟؟!!!!
محمدجان من قالبمو عوض نکردم همونه
ممنونتم که اومدی.
قربان شما
فعلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد