عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

عزیز

وقتی حتی پیشمی دلم برات تنگ میشه

آغوش من فقط اندازه ی تو جا دارد و بس

دوست داشتنت در تک تک رگ های بدنم مثل خون جاریست

خواستنت همه پوست و استخوانم شده

من بلد نیستم دوستت نداشته باشم

بلد نیستم حرف دلم را بهت نگم

حتی بلد نیستم نخندم وقتی باهاتم

حتی بلد نیستم دیونه ت نشم وقتی با چشمات دلبری میکنی

من هیچ کاری بلد نیستم

جز دوست داشتن تو
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد